پرسش کیهان و پاسخ کجکول
کیهان، یعنی قلم به مزدان مزدور باند مرتجعین به سرکردگی حسین اژدهای توابساز، در ضمن مقاله ای به جَزَع و فَزَع افتاده اند که وقتی دژخیمان نظام آخوندکها همه اعضای مرکزی حزب مشارکت را زندانی کرده و به شکنجه گاه و سیاهچاله ها انداخته اند، پس بیانیه های پشت سرهم حزب مشارکت را در افشای انتخابات قلابی در این نظام منحط و زهوار دررفته طاغوتی چه کسی مینویسد؟ زیرا بیانیه نوشتن در غیاب رهبران مسئول حزب مشارکت کاری برخلاف اساسنامه حزب !! است و لاجرم غیرقانونی است!! شریعتمداری در یادداشت روز کیهان شنبه هفدهم مرداد در مطلبی تحت عنوان "پس او چه کسی است؟" نوشت:"بيانيه اخير حزب مشاركت روز چهارشنبه چهاردهم مرداد هشتاد وهشت صادر شده و اين در حالي است كه دبيركل، قائم مقام، معاونان و تقريباً تمامي اعضاي شوراي مركزي حزب از مدتها قبل بازداشت شده و در زندان به سر ميبرند، بنابراين بيانيه حزب مشاركت را چه كسي و يا چه كساني نوشته و به نام حزب منتشر كردهاند؟!" حسین شریعتمداری با دست و پا زدن و تقلای زیاد ، خطاب به اعضای به زندان نیفتاده حزب مشارکت! میگوید بیایید و برای اساسنامه ای کردن فعالیتهای حزبی تان، حالا که رهبرانتان در زندانند، به ما بگویید چه کسی این بیانیه ها را مینویسد! از آنجا که احتمال دارد که زندانیان تاکنون برای روشن ساختن این نکته بارها در شکنجه گاه های جلادان نظام آخوندکی شکنجه شده باشند وهنوز با جوابی قانع کننده "برادرحسین توابساز" یا همان"بازجوی عزیز" را پاسخگو نبوده باشند، کجکول تصمیم گرفت تا با یک راهنمایی دقیق به "برادر حسین بازجو" بگوید که از
کجا میتواند چهره واقعی بیانیه نویس حزب مشارکت را کشف کند
.
پس"او"چه کسی است؟؛
پس"او"چه کسی است؟؛
.
جواب کجکول: برو از مامان جونت بپرس
جواب کجکول: برو از مامان جونت بپرس
.
. او مسلماً بهتر از هرکسی میتواند تورا و شماهارا راهنمایی کند
مقاله کیهان را در زیر بخوانید
متن کامل یادداشت صبح شنبه هفده مرداد هشتادوهشت
روز چهارشنبه چهاردهم مرداد هشتاد وهشت و همزمان با انجام مراسم تحليف رئيس جمهور منتخب در مجلس شوراي اسلامي، حزب مشاركت با صدور بيانيه اي نظام جمهوري اسلامي ايران را با رژيم هاي طاغوتي و استبدادي مقايسه كرد! و ضمن تاكيد چندباره بر ادعاي موهوم تقلب در انتخابات كه هيچگاه حاضر به ارائه سند و يا دستكم شاهد و قرينه اي براي اثبات آن نبوده و نيستند، به تكرار بافته هاي قبلي عليه انقلاب و نظام و مردم پرداخت.اين نوشته در پي پاسخگويي به بيانيه حزب مشاركت نيست، چرا كه تمامي آنچه در اين بيانيه و بيانيههاي ديگر حزب مشاركت آمده است دقيقاً و بدون كم و كاست همان اتهاماتي است كه طي 30 سال گذشته قدرتهاي بيروني و گروههاي ضدانقلاب عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران بافته و منتشر كردهاند، تا آنجا كه حتي يك نمونه از اين اتهامات را نمي توان يافت كه قبل از حزب مشاركت از سوي دشمنان تابلودار بيروني مطرح نشده باشد. دراين باره همه گفتنيها گفته شده است و نيازي به تكرار آن نيست. مقصود از اين نوشته، اما، بيان نكته ديگري است كه ميتواند براي هواداران اين حزب و حتي براي آن عده از مركزيت حزب مشاركت كه شايد هنوز به ماهيت واقعي حزب متبوع خويش پي نبرده باشند، روشنگر و نجات دهنده باشد و آن نكته، يافتن پاسخ براي اين سوال است كه «بيانيه حزب مشاركت را چه كسي نوشته است»؟! و دراين باره گفتني است كه؛1-بيانيه اخير حزب مشاركت روز چهارشنبه 14/5/88 صادر شده و اين در حالي است كه دبيركل، قائم مقام، معاونان و تقريباً تمامي اعضاي شوراي مركزي حزب از مدتها قبل بازداشت شده و در زندان به سر مي برند، بنابراين بيانيه حزب مشاركت را چه كسي و يا چه كساني نوشته و به نام حزب منتشر كرده اند؟!2- مطابق بند 3 از ماده 12 اساسنامه حزب مشاركت؛ «اعلام ديدگاهها و مواضع حزب در زمينههاي گوناگون و پاسخگويي در قبال آنها» از وظايف دبيركل حزب است ولي آقاي محسن ميردامادي، دبيركل حزب مشاركت بيش از يكماه است كه بازداشت شده و زنداني است. آيا جناب دبيركل بيانيه ياد شده را در زندان تهيه كرده و يا متن بيانيه را براي رويت و تاييد دبيركل به زندان فرستاده و ايشان بعد از تائيد آن دستور انتشار بيانيه را دادهاند؟! و اگر چنين نيست - كه نميتواند باشد- پس تهيهكننده بيانيه حزب مشاركت چه كسي و يا چه كساني بودهاند؟!3- در تبصره 4 از همان ماده 12 اساسنامه حزب مشاركت آمده است «دبيركل در صورت صلاحديد ميتواند يكي از اعضاي شوراي مركزي را پس از تصويب اين شورا به عنوان قائم مقام خود منصوب نمايد. در غياب دبيركل، قائم مقام وي كليه مسئوليتهاي وي را برعهده خواهد داشت.»حال ممكن است گفته شود كه قائم مقام حزب مشاركت در غياب دبيركل حزب با استناد به تبصره 4 از ماده 12 اساسنامه، بيانيه حزب مشاركت را تهيه و منتشر كرده است. ولي سخن اين است كه آقاي عبدالله رمضانزاده قائم مقام دبيركل حزب مشاركت نيز در زندان است! و ايشان هم نميتواند تهيهكننده و صادركننده بيانيه اين حزب باشد. بنابراين بيانيه را چه كساني به نام حزب مشاركت نوشته و صادر كردهاند؟!4- ممكن است ادعا شود كه مطابق بند 2 از ماده 17 اساسنامه حزب مشاركت «تهيه، تصويب و صدور بيانيهها و تحليلهاي حزب برعهده دفتر سياسي حزب است» اين ادعا نيز نميتواند پاسخ قابل قبولي براي سؤال مورد اشاره باشد، چرا كه مطابق ماده 16 اساسنامه حزب مشاركت، مسئول دفتر سياسي، دبيركل حزب است و مصوبات آن- از جمله تهيه و انتشار بيانيه- بايد به تصويب وي و يا قائم مقام او برسد كه هر دو بيش از يكماه است در زندان به سر میبرند. دفتر سياسي حزب علاوه بر دبيركل كه رياست و مسئوليت آن را برعهده دارد شامل 10 عضو شوراي مركزي نيز هست كه اكثر آنان هم در بازداشت هستند.5- با توجه به آنچه گذشت كمترين ترديدي باقي نميماند كه حزب مشاركت در تهيه و صدور بيانيههاي اخير و از جمله آخرين بيانيهاي كه به نام اين حزب منتشر شده، كمترين نقشي نداشته است. بنابراين در حالي كه دبيركل، قائم مقام، معاونان و اعضاي مركزي حزب مشاركت بيش از يكماه است در بازداشت به سر میبرند، چه كساني و كدام مركز يا كانوني به جاي حزب مشاركت و به نام اين حزب تصميم ميگيرند، بيانيه صادر ميكنند، دعوت به آشوب ميكنند، در جريان آشوب ها كساني را به قتل ميرسانند، اموال عمومي را به آتش كشيده و غارت ميكنند؟! و...6- و اما، بعد از آشكار شدن اين واقعيت غيرقابل انكار كه مسئولان به ظاهر معرفي شده حزب مشاركت، اداره كنندگان واقعي اين حزب نيستند، نوبت به اين سؤال ميرسد كه كانون اصلي ادارهكننده حزب مشاركت با كساني كه به عنوان دبيركل، قائم مقام، معاونان و اعضاي شوراي مركزي حزب معرفي شدهاند چه رابطهاي دارند؟ پاسخ اين سؤال ابداً دشوار نيست و بدون كمترين ترديدي ميتوان گفت، رابطه كانون اصلي اداره كننده حزب با مسئولان اسمي و ظاهري آن، از نوع رابطه «فرماندهي و فرمانبرداري» است و ديدگاه و اراده مسئولان ظاهري حزب مشاركت براي كانون فرماندهي اين حزب كمترين اهميتي ندارد، بلكه از نام و نشان آنها به عنوان «تابلوي ظاهري» و فقط براي رد گم كردن استفاده ميشود! آيا غير از اين است؟! مگر نه اين كه مركز فرماندهي ياد شده بدون كسب اجازه و نظر گردانندگان اسمي و رسماً معرفي شده حزب مشاركت به جاي آنها تصميم مي گيرد و بيانيه صادر ميكند؟! بنابراين كمترين ترديدي نميتوان داشت كه «او» فرمانده است و مركزيت و بدنه حزب، فقط فرمانبردار هستند. اما، «او» كيست؟ و اين مركز فرماندهي كجاست؟!آدرس كانون فرماندهي حزب مشاركت را از «خط و ربط» و «حال و هواي» حاكم بر متن بيانيههاي اين حزب، به آساني مي توان كشف كرد... ولي اين نكته را كه پيش از اين با ارائه شواهد و اسناد به آن پرداختهايم فعلاً ميگذاريم و ميگذريم، چرا كه اولين مقصود از نوشته حاضر، اثبات اين واقعيت بود كه كانون فرماندهي حزب مشاركت بيرون از دايره اين حزب و مسئولان ظاهري آن است. آيا بعد از آنچه شرح آن گذشت ميتوان در اين واقعيت ترديدي كرد؟!7- شايد دبير كل حزب مشاركت و اعضاي شوراي مركزي حزب كه بسياري از آنان را مي شناسم و با برخي از آنها سابقه دوستي و آشنايي ديرينه داشتهام، با خواندن اين يادداشت - اگر به دستشان برسد- ابرو در هم كشيده و نگارنده را به گونهاي كه بارها اتفاق افتاده و ميدانيد، بنوازند!! اما، مگر نه اينكه گفتهاند و به حكمت گفتهاند؛ «انظر الي ما قال و لاتنظر الي من قال... به آنچه گفته ميشود نگاه كن و نه آن كس كه ميگويد» و مگر نه آن كه به قول خداي مهربان و حكيم «بشارت باد آن دسته از بندگانم را كه گفتههاي مختلف را مي شنوند و از آن ميان، بهترين را برمي گزينند»؟ بنابراين برخي از ياران قديمي چگونه ميتوانند از كنار اين واقعيت عريان و بديهي - و البته تلخ- بگذرند كه ديگران به جاي آنها تصميم بگيرند و در پوشش حزبي كه فقط ظاهرش به نام آنهاست اهداف رسماً و قبلاً اعلام شده دشمنان تابلودار انقلاب اسلامي را عليه مردم وطنشان دنبال كنند؟! اين واقعيات كه قابل انكار نيست، هست؟! پس شما را چه ميشود؟!برخي از اين دوستان سابق، خود را به لحاظ سابقهها و قابليتها از كساني كه اين روزها ادعاي رهبري و مديريت آنها را دارند، چند سر و گردن بالاتر ميدانند و به اعتقاد نگارنده، حق هم دارند. مگر فلاني و فلاني از كدام سابقه انقلابي و فداكاري براي انقلاب و اسلام و مردم برخوردارند؟ يادتان هست آن سالهاي نه چندان دور كه دشمن ميان دوستان خط نكشيده بود از عملكرد برخي از آنها چه خون دلي مي خورديد؟ آخر شما - فقط بعضي از شما- كجا و حضور در ائتلاف سكولارها، بهاييها، ماركسيستها، منافقين، مفسدان اقتصادي، نهضت آزادي، سلطنت طلبها و... آنهم زير چتر آمريكا؟! اين ائتلاف كه قابل انكار نيست! چرا وارد ميداني ميشويد و با كساني ائتلاف ميكنيد كه نگارنده ميداند برخي از شما- باز هم تأكيد ميشود كه فقط برخي از شما- جواني خود را به حق صرف مقابله سخت و بي امان با آنها كردهايد؟!آخر كدام آدم عاقل و آگاه از گردش كار و باخبر از چرخه انتخابات در ايران حتي در دورترين افقهاي ذهن خود هم ميتواند باور كند كه در انتخابات اخير تقلب شده است؟! آنهم در مقياس تفاوت 11ميليوني؟! نگارنده ترديدي ندارد كه همه شما ميدانيد و يقين داريد كه انتخابات در سلامتي كامل برگزار شده است، از اكثر اعضاي حزب مشاركت و نيز، از موسوي و خاتمي انتظاري نيست كه علي رغم اعتقاد قلبي به سلامت انتخابات، ادعاي تقلب داشته باشند. چرا كه بسياري از آنها هويت و شخصيت قابل قبولي ندارند ولي برخي از شما چرا؟! براي آنها مهم نيست كه از بيرون فرماندهي شوند، اما تعدادي از شما با آن سوابق چگونه به اين فرماندهي بيروني رضايت دادهايد؟!
منبع: کیهان
متن کامل یادداشت صبح شنبه هفده مرداد هشتادوهشت
روز چهارشنبه چهاردهم مرداد هشتاد وهشت و همزمان با انجام مراسم تحليف رئيس جمهور منتخب در مجلس شوراي اسلامي، حزب مشاركت با صدور بيانيه اي نظام جمهوري اسلامي ايران را با رژيم هاي طاغوتي و استبدادي مقايسه كرد! و ضمن تاكيد چندباره بر ادعاي موهوم تقلب در انتخابات كه هيچگاه حاضر به ارائه سند و يا دستكم شاهد و قرينه اي براي اثبات آن نبوده و نيستند، به تكرار بافته هاي قبلي عليه انقلاب و نظام و مردم پرداخت.اين نوشته در پي پاسخگويي به بيانيه حزب مشاركت نيست، چرا كه تمامي آنچه در اين بيانيه و بيانيههاي ديگر حزب مشاركت آمده است دقيقاً و بدون كم و كاست همان اتهاماتي است كه طي 30 سال گذشته قدرتهاي بيروني و گروههاي ضدانقلاب عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران بافته و منتشر كردهاند، تا آنجا كه حتي يك نمونه از اين اتهامات را نمي توان يافت كه قبل از حزب مشاركت از سوي دشمنان تابلودار بيروني مطرح نشده باشد. دراين باره همه گفتنيها گفته شده است و نيازي به تكرار آن نيست. مقصود از اين نوشته، اما، بيان نكته ديگري است كه ميتواند براي هواداران اين حزب و حتي براي آن عده از مركزيت حزب مشاركت كه شايد هنوز به ماهيت واقعي حزب متبوع خويش پي نبرده باشند، روشنگر و نجات دهنده باشد و آن نكته، يافتن پاسخ براي اين سوال است كه «بيانيه حزب مشاركت را چه كسي نوشته است»؟! و دراين باره گفتني است كه؛1-بيانيه اخير حزب مشاركت روز چهارشنبه 14/5/88 صادر شده و اين در حالي است كه دبيركل، قائم مقام، معاونان و تقريباً تمامي اعضاي شوراي مركزي حزب از مدتها قبل بازداشت شده و در زندان به سر مي برند، بنابراين بيانيه حزب مشاركت را چه كسي و يا چه كساني نوشته و به نام حزب منتشر كرده اند؟!2- مطابق بند 3 از ماده 12 اساسنامه حزب مشاركت؛ «اعلام ديدگاهها و مواضع حزب در زمينههاي گوناگون و پاسخگويي در قبال آنها» از وظايف دبيركل حزب است ولي آقاي محسن ميردامادي، دبيركل حزب مشاركت بيش از يكماه است كه بازداشت شده و زنداني است. آيا جناب دبيركل بيانيه ياد شده را در زندان تهيه كرده و يا متن بيانيه را براي رويت و تاييد دبيركل به زندان فرستاده و ايشان بعد از تائيد آن دستور انتشار بيانيه را دادهاند؟! و اگر چنين نيست - كه نميتواند باشد- پس تهيهكننده بيانيه حزب مشاركت چه كسي و يا چه كساني بودهاند؟!3- در تبصره 4 از همان ماده 12 اساسنامه حزب مشاركت آمده است «دبيركل در صورت صلاحديد ميتواند يكي از اعضاي شوراي مركزي را پس از تصويب اين شورا به عنوان قائم مقام خود منصوب نمايد. در غياب دبيركل، قائم مقام وي كليه مسئوليتهاي وي را برعهده خواهد داشت.»حال ممكن است گفته شود كه قائم مقام حزب مشاركت در غياب دبيركل حزب با استناد به تبصره 4 از ماده 12 اساسنامه، بيانيه حزب مشاركت را تهيه و منتشر كرده است. ولي سخن اين است كه آقاي عبدالله رمضانزاده قائم مقام دبيركل حزب مشاركت نيز در زندان است! و ايشان هم نميتواند تهيهكننده و صادركننده بيانيه اين حزب باشد. بنابراين بيانيه را چه كساني به نام حزب مشاركت نوشته و صادر كردهاند؟!4- ممكن است ادعا شود كه مطابق بند 2 از ماده 17 اساسنامه حزب مشاركت «تهيه، تصويب و صدور بيانيهها و تحليلهاي حزب برعهده دفتر سياسي حزب است» اين ادعا نيز نميتواند پاسخ قابل قبولي براي سؤال مورد اشاره باشد، چرا كه مطابق ماده 16 اساسنامه حزب مشاركت، مسئول دفتر سياسي، دبيركل حزب است و مصوبات آن- از جمله تهيه و انتشار بيانيه- بايد به تصويب وي و يا قائم مقام او برسد كه هر دو بيش از يكماه است در زندان به سر میبرند. دفتر سياسي حزب علاوه بر دبيركل كه رياست و مسئوليت آن را برعهده دارد شامل 10 عضو شوراي مركزي نيز هست كه اكثر آنان هم در بازداشت هستند.5- با توجه به آنچه گذشت كمترين ترديدي باقي نميماند كه حزب مشاركت در تهيه و صدور بيانيههاي اخير و از جمله آخرين بيانيهاي كه به نام اين حزب منتشر شده، كمترين نقشي نداشته است. بنابراين در حالي كه دبيركل، قائم مقام، معاونان و اعضاي مركزي حزب مشاركت بيش از يكماه است در بازداشت به سر میبرند، چه كساني و كدام مركز يا كانوني به جاي حزب مشاركت و به نام اين حزب تصميم ميگيرند، بيانيه صادر ميكنند، دعوت به آشوب ميكنند، در جريان آشوب ها كساني را به قتل ميرسانند، اموال عمومي را به آتش كشيده و غارت ميكنند؟! و...6- و اما، بعد از آشكار شدن اين واقعيت غيرقابل انكار كه مسئولان به ظاهر معرفي شده حزب مشاركت، اداره كنندگان واقعي اين حزب نيستند، نوبت به اين سؤال ميرسد كه كانون اصلي ادارهكننده حزب مشاركت با كساني كه به عنوان دبيركل، قائم مقام، معاونان و اعضاي شوراي مركزي حزب معرفي شدهاند چه رابطهاي دارند؟ پاسخ اين سؤال ابداً دشوار نيست و بدون كمترين ترديدي ميتوان گفت، رابطه كانون اصلي اداره كننده حزب با مسئولان اسمي و ظاهري آن، از نوع رابطه «فرماندهي و فرمانبرداري» است و ديدگاه و اراده مسئولان ظاهري حزب مشاركت براي كانون فرماندهي اين حزب كمترين اهميتي ندارد، بلكه از نام و نشان آنها به عنوان «تابلوي ظاهري» و فقط براي رد گم كردن استفاده ميشود! آيا غير از اين است؟! مگر نه اين كه مركز فرماندهي ياد شده بدون كسب اجازه و نظر گردانندگان اسمي و رسماً معرفي شده حزب مشاركت به جاي آنها تصميم مي گيرد و بيانيه صادر ميكند؟! بنابراين كمترين ترديدي نميتوان داشت كه «او» فرمانده است و مركزيت و بدنه حزب، فقط فرمانبردار هستند. اما، «او» كيست؟ و اين مركز فرماندهي كجاست؟!آدرس كانون فرماندهي حزب مشاركت را از «خط و ربط» و «حال و هواي» حاكم بر متن بيانيههاي اين حزب، به آساني مي توان كشف كرد... ولي اين نكته را كه پيش از اين با ارائه شواهد و اسناد به آن پرداختهايم فعلاً ميگذاريم و ميگذريم، چرا كه اولين مقصود از نوشته حاضر، اثبات اين واقعيت بود كه كانون فرماندهي حزب مشاركت بيرون از دايره اين حزب و مسئولان ظاهري آن است. آيا بعد از آنچه شرح آن گذشت ميتوان در اين واقعيت ترديدي كرد؟!7- شايد دبير كل حزب مشاركت و اعضاي شوراي مركزي حزب كه بسياري از آنان را مي شناسم و با برخي از آنها سابقه دوستي و آشنايي ديرينه داشتهام، با خواندن اين يادداشت - اگر به دستشان برسد- ابرو در هم كشيده و نگارنده را به گونهاي كه بارها اتفاق افتاده و ميدانيد، بنوازند!! اما، مگر نه اينكه گفتهاند و به حكمت گفتهاند؛ «انظر الي ما قال و لاتنظر الي من قال... به آنچه گفته ميشود نگاه كن و نه آن كس كه ميگويد» و مگر نه آن كه به قول خداي مهربان و حكيم «بشارت باد آن دسته از بندگانم را كه گفتههاي مختلف را مي شنوند و از آن ميان، بهترين را برمي گزينند»؟ بنابراين برخي از ياران قديمي چگونه ميتوانند از كنار اين واقعيت عريان و بديهي - و البته تلخ- بگذرند كه ديگران به جاي آنها تصميم بگيرند و در پوشش حزبي كه فقط ظاهرش به نام آنهاست اهداف رسماً و قبلاً اعلام شده دشمنان تابلودار انقلاب اسلامي را عليه مردم وطنشان دنبال كنند؟! اين واقعيات كه قابل انكار نيست، هست؟! پس شما را چه ميشود؟!برخي از اين دوستان سابق، خود را به لحاظ سابقهها و قابليتها از كساني كه اين روزها ادعاي رهبري و مديريت آنها را دارند، چند سر و گردن بالاتر ميدانند و به اعتقاد نگارنده، حق هم دارند. مگر فلاني و فلاني از كدام سابقه انقلابي و فداكاري براي انقلاب و اسلام و مردم برخوردارند؟ يادتان هست آن سالهاي نه چندان دور كه دشمن ميان دوستان خط نكشيده بود از عملكرد برخي از آنها چه خون دلي مي خورديد؟ آخر شما - فقط بعضي از شما- كجا و حضور در ائتلاف سكولارها، بهاييها، ماركسيستها، منافقين، مفسدان اقتصادي، نهضت آزادي، سلطنت طلبها و... آنهم زير چتر آمريكا؟! اين ائتلاف كه قابل انكار نيست! چرا وارد ميداني ميشويد و با كساني ائتلاف ميكنيد كه نگارنده ميداند برخي از شما- باز هم تأكيد ميشود كه فقط برخي از شما- جواني خود را به حق صرف مقابله سخت و بي امان با آنها كردهايد؟!آخر كدام آدم عاقل و آگاه از گردش كار و باخبر از چرخه انتخابات در ايران حتي در دورترين افقهاي ذهن خود هم ميتواند باور كند كه در انتخابات اخير تقلب شده است؟! آنهم در مقياس تفاوت 11ميليوني؟! نگارنده ترديدي ندارد كه همه شما ميدانيد و يقين داريد كه انتخابات در سلامتي كامل برگزار شده است، از اكثر اعضاي حزب مشاركت و نيز، از موسوي و خاتمي انتظاري نيست كه علي رغم اعتقاد قلبي به سلامت انتخابات، ادعاي تقلب داشته باشند. چرا كه بسياري از آنها هويت و شخصيت قابل قبولي ندارند ولي برخي از شما چرا؟! براي آنها مهم نيست كه از بيرون فرماندهي شوند، اما تعدادي از شما با آن سوابق چگونه به اين فرماندهي بيروني رضايت دادهايد؟!
منبع: کیهان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر