۱۳۸۸ اردیبهشت ۸, سه‌شنبه

گوشهای خود را باز کنید ایرانیان را با سیب زمینی اشتباه نگیرید

سرو صدای رجاله های نفوذی در حوزه علمیه قم که در چهار سال گذشته با پوشش حملات افسارگسیخته به تصوف بالا گرفته بود، اخیراً قدری رو به کاهش دارد. این ناشی از آن نیست که به پوزه نسناسان بیریش و خناسان تازه ریش در آورده پوزه بندی زده شده. نه! به این دلیل نیست. بیت المال کفگیرش تا آنجا به کف دیگ خورده که سر و صدای امثال عسگراولادی های آنوسی هم درآمده است
آخوندکهای مافیای شبکه هیاتها و مساجد بروجرد به سرکردگی یک مارمولک هفت خط ّ هزار چهره، و شامل هفتاد عمامه به سر بُزدل شامل باند کشوری و باند گودرزی و باند ساکی و باند بیرانوند همراه با ملیجکهایی مانند جوادمحرابی باروتشان نم کشیده و فتیله هاشان گرُ نمیگیرد. علی کشوری و جواد محرابی با ده پانزده وبلاگ و وبسایتی که راه انداخته اند، مثل همیشه همان خزعبلات را بازتکرار میکنند. اینها اگر به عوض ده وبلاگ، ده هزار وبلاگ هم " از خودشان در کنند" باز چیزی جز مهملات بیمحتوا چیزی ندارند بگویند. اینها مثل گاو های فرتوت و از پا افتاده ای هستند که وسط علفزار خشک و باران نخورده هیکل قِناس و بیخاصیت خود را پهن کرده اند و مشتی علف زرد و پوسیده را دوهزار بار از معده به دهان و از دهان به معده میچرخانند و نشخوار میکنند. همان اراجیف مستعملی را که چهارسال است در وبلاگها و بسایتهایشان دهها بار نوشته اند باز هم مینویسند. چرا که برای همین کار مزد دریافت میکنند. اما کمتر و کمتر مینویسند و بیشتر و بیشتر از رونق میفتند. اینها شاگردهای مسلک نامردهایی مثل سفاک سرندی هستند که از قعر لجنزار لات بازی قُل قُل زده و به سطح مرداب آمده اند. شیخکهایی چون محسنی اژه ای و گرداننده های گردابهای اینترنتی ناتوانند. ناتوانی مطلق دارند. ناتوانی از موبه موی ریش و پشمشان میچکد. چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. اما برای سرپوش گذاشن بر ناتوانیهایشان به پبچبده تر کردن سیستمهای فیلترینگ روی آورده اند. هدف اینها آن است که امکان اندیشیدن را از هموطنان ما سلب کنند. اینها میخواهند مردم را بیرگ و بیتفاوت کنند، مثل سیب زمینی. نگاه اینها به مردم، نگاه ارباب به رعیت نیست. نگاه ارباب به سیب زمینی است. اما هموطنان ما سیب زمینی نیستند. اینها از دودمان کاوه و فریدون اند که طومار ضحاک را در همپیچیدند و در دربند دماوند به بند افکندند
محسنی اژه ای بیچاره برای سرپوش نهادن بر ناتوانی های جبلیّ اش ناچار است قدرت نمایی قلابی کند. تروریسم داخلی و سرکوب ضعیفترین اقشار جامعه. این خیالی بود که در ذهن ناتوان خودشان میپروراندند. علی کشوری و علی گودرزی و جواد محرابی و عبدالرحیم بیرانوند و هفتادنفر دیگر همپالکیهایشان در قم و بروجرد ، رقم قابل اعتنایی نیستند. اینها مزدوران مفنگی شیطان پرستهای بدنام مثل هاشمی شاهرودی و علاء الدین بروجردی اند و نان را به نرخ روز میخورند
اما طلاب پیرو اسلام ناب محمدی با بازوهای پرتوان و گاوآهنهای روبنده و گاوهای نیرومند کهنسال، به شخم زدن صحن حوزه سرگرم اند و این علفهای هرز بیریشه را از مزرعه حوزه علمیه قم ریشه کن میکنند و در تنور روشن انقلاب میندازند. زمین حوزه زیر پای طلاب مسلمان پیرو اسلام ناب محمدی میلرزد و لرزه های آن خواب را از چشم شیطان پرستان ربوده است
هفته ها و روزهای آینده آبستن حوادث بزرگی در حوزه علمیه قم است که چشم جهانیان را مسحور خواهد ساخت. اینبار مرتجعان بیوطن و مزدوران بیگانه بیدین با "نه" انقلابیون راستین مکتبی، سر در گوری میگذارند که خاکش آکنده از غبار مردگان هفت هزار ساله است

۱۳۸۸ اردیبهشت ۷, دوشنبه

چپاول "اخراجیها" در قم

برای بهتر دیدن، روی تصویر کلیک کنید

روزنامه اعتماد - دوشنبه، 7 ارديبهشت 1388 - شماره 1936 اخراجي هاي اجباري؛
هفته گذشته با اصرار دختر هفت ساله بنده يک رضايتنامه جلوي من گذاشت تا امضا کنم. گفتم کجا مي خواهي بروي، گفت مي خواهند ما را ببرند سينما. گفتم چه فيلمي، گفت اخراجي ها 2. مي خواستم خدمت آقاي وزير و دست اندرکاران آموزش و پرورش عرض کنم با همه زحمت هايي که مي کشند کمي به وضعيت اردوهاي مدارس رسيدگي کنند. اگر من با رفتن دخترم موافقت نمي کردم مي دانستم بايد چندين ساعت گريه بچه ام را تحمل کنم. اگر هم اجازه بدهم برود، مي دانم اين فيلم به دردش نمي خورد... حالا معلم ها مي خواهند بروند اين فيلم را نگاه کنند يا بچه هفت ساله من که هنوز بلد نيست بند کفشش را ببندد. به نظر شما فيلم اخراجي ها2 مناسب يک بچه هفت ساله يا دبستاني هست؟

ترس خناسان از حجت الاسلام کروبی



به گزارش «فردا»، آخوندک قاسم روانبخش دبیر سیاسی هفته نامه پرتوسخن و عضو هیات علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی و کاندیدای حامیان دولت برای انتخابات مجلس هشتم که همیشه در تلاش بوده تا خود را یکی از شاگردان آیت الله مصباح یزدی وانمود کند، و در عین حال از حامیان افراطی دولت نهم و شخص دکترمحمود احمدی نژاد، و از نظریه پردازان جریان سرکوبگر متشکل از آخوندکهای بیسواد قم و بروجرد است در یادداشتی مدعی شد
به‌رغم تهاجم سنگين برخي رسانه‌ها و تلاش سعايت كنندگان مبني بر جدايي دولت نهم از حوزه، اين دولت به‌ويژه شخص رئيس‌جمهور بيش‌ترين ديدار را با مراجع بزرگوار و علما و روحانيون داشته است.در همه سفرهاي استاني كه چهل و چهارمين آن اخيرا انجام شد، يكي از مهم‌ترين ديدارهاي رئيس‌جمهور ديدار با علما، ائمه جمعه و جماعات و روحانيون استان است. شركت در اجلاس خبرگان رهبري و حضور در مراسم نماز و ناهار و گفت و گوي رو در رو و تلاش به منظور حل مشكل آن‌ها از افتخارات دولت نهم است. تشكيل جلسه هيأت دولت در جمع پانصدوهشتاد تن از امامان جمعه سراسر كشور و نشست صميمي رئيس‌جمهور، وزرا، معاونان رئيس‌جمهور و مشاورين با آن‌ها و حل مشكلات كليدي ستادهاي نماز جمعه و مصلي‌ها - از جمله تهيه زمين، ساخت، تأمين نيروهاي مورد نياز و بخشودگي هزينه آب و برق و گاز در محدوده مصرف متعادل، - از اقدامات ستودني و بي‌نظير دولت بود. به‌راستي آيا احترامي از اين بالاتر كه رئيس جمهور، اعضاي كابينه‌اش را به منظور خدمت و احترام به جمع امامان جمعه ببرد؟!در انتخابات سال 84 از ايشان به عنوان فردي كت و شلواري كه از نامزدهاي ملبس به لباس روحانيت، به دين و ارزش‌ها و روحانيت پاي‌بندتر است، ياد مي‌كردند.شايسته است رئيس جمهور محترم و اعضاي دولت خدمتگزار در جهت تقويت اين ارتباط تنگاتنگ بيش از پيش بكوشند و اجازه ندهند خناسان و كساني كه حيات خود را در جدايي دولت و روحانيت مي‌بينند، از اين نمد براي خويش كلاهي ببافند. بايد عملكرد خناسان را دائم رصد كرد و اندك رخنه‌اي كه احيانا ايجاد مي‌كنند، با تدبير و ارتباط بيش‌تر و توضيح ارائه خبر درست، ترميم نمود.همچنین مدتي است مشاهده میکنیم که شهر قم به‌ويژه حوزه علميه به پاتوق سياسي برخي احزاب و گروه‌ها تبديل شده و انجام این سفرها از جهات مختلف قابل بررسی است.برخي شخصيت‌ها براي دادن گزارش عملكرد و گرفتن رهنمود و استفاده از انفاس قدسي بزرگان مي‌آيند و نصايح علما را سرمايه‌اي براي خود مي‌دانند، گرچه اجرايي كردن ديدگاه‌هاي بزرگان به راهكار خاصي نياز دارد و به همين دليل ممكن است زمان ببرد. چندي پيش آقاي قاليباف بدون ذكر منبع خبر اظهار داشت يكي از مراجع چنين و چنان گفته است! آن زمان، نگارنده از وي خواست نام آن مرجع تقليد را مشخص كند ولي تاكنون مشخص نشده است! آقاي ضرغامي نيز پس از ديدار با مراجع، خبر را به‌گونه‌اي انعكاس داد كه گويا علما و مراجع از عملكرد صدا و سيما رضايت كامل داشته‌اند؛ در حالي كه در اكثر ديدارها علما و بزرگان نسبت به عملكرد صدا و سيما نقدهاي جدي داشته و بعضا نقدهاي خود را با اشك و گريه بيان كرده‌اند! از اين رو شايسته است دفاتر مراجع عظام و علماي بزرگ به منظورر جلوگيري از هرگونه تحريف و سوء برداشت، خبر ديدارها را خود تنظيم و به رسانه‌هاي معتبر ارسال كنند. این امر از آنرو ضروری است که عده‌اي از افراد و گروه‌ها که اصلا به مرجعيت و روحانيت اعتقادي ندارند؛ فقط براي كسب اعتبار و سرپوش گذاشتن بر فعاليت‌هاي ضد ديني خود، در صف ديدار با علما مي‌ايستند. حضور اخیر سازمان مجاهدین و کروبی در قم از این سنخ است
قاسم روانبخش هنوز نفهمیده که مردم ایران لوچ نیستند و نعل وارونه زنها را میشناسند. خناس او است و مانند نسناسان این نسبت را به دیگران میبندد

۱۳۸۸ اردیبهشت ۶, یکشنبه

صادر کنندگان فتاوی تکفیری باید از امام زمان خجالت بکشند


حضرت آيت‌الله العظمی ناصر مكارم شيرازي درباره حوادث خونبار عراق و شهادت جمع کثيري از زوار ايراني و غير ايراني بيانيه‌اي صادر كردند که متن آن در زیر درج میشود. در همین رابطه طلاب حوزه علمیه قم پیروان اسلام ناب محمدی نیز مطلب کوتاهی تهیه و تنظیم کرده اند که به نظر خوانندگان کجکول میرسد

ابتدا متن فتوای آیت الله مکارم صادره در پنج اردیبهشت ماه هزاروسیصدوهشتادوهشت
بسم الله الرحمن الرحيم
حوادث خونبار عراق و شهادت جمع کثيري از زوار ايراني و غير ايراني قلب همه ما و انسان‌هاي با وجدان جهان را جريحه دار کرد، ما به شدت اين اعمال وحشيانه را که نامي جز جنون خونخواري نمي‌توان بر آن نهاد محکوم مي‌کنيم و معتقديم کسي که ذره‌اي ايمان، وجدان، شرف و انسانيت در وجودش باشد، مردم بي گناه و بي دفاع را ناجوانمردانه به خاک و خون نمي‌کشد. حقيقت اين است که وهابيان تکفيري مشکل بزرگي براي «جهان بشريت» و براي «جهان اسلام» شده‌اند از يک سو جهان را ناامن کرده و هر روز در کشوري عده بي‌گناهي را به خاک و خون مي‌کشند نه حاضر به بحث منطقي هستند نه حضور در ميدان نبرد؛ افراد ترسويي هستند که جز ترور کور چيزي نمي‌فهمند و بيشترين قربانيان آنها مسلمانانند و از سوي ديگر مانع پيشروي آئين اسلام با آن فرهنگ غني و متعالي شده‌اند و کار را به جايي رسانده‌اند که هرگاه کسي بگويد من مسلمانم او را يک تروريست حساب مي‌کنند؛ به يقين در طول تاريخ اسلام چنين ضربه‌اي بر پيکر اسلام وارد نشده است. براي مبارزه با اين پديده شوم بايد همه جهانيان دست به دست هم بدهند، نه تنها تبهکاران را به دام بيندازند و تسليم عدالت کنند، بلکه بايد فکري براي خاستگاه اصلي اين پديده شوم کرد که همان مدارس به اصطلاح ديني آنهاست که در آنجا چنين تعليم مي‌دهند: هر کس وهابي نيست جان و مالش مباح است!! متأسفانه دست‌هايي در کار است که اين مدارس را در همه جا توسعه مي‌دهد که اخيراً به کشور ما هم رسيده است، بايد بر اين مدارس جداً نظارت شود و تعليمات صحيح اسلام جايگزين آن تعليمات غلط و غير اسلامي و غير انساني شود و تا اين ريشه اصلاح نشود جهان بايد منتظر چنين عواقب دردناکي باشد. ما به همه بازماندگان قربانيان اين حوادث خونبار تسليت عرض مي‌کنيم و آرامش روح شهدا و درمان سريع مجروحين را از خداوند متعال خواهانيم.
.
صادر کنندگان فتاوی تکفیری باید از امام زمان خجالت بکشند
.
حضرت آیت الله ناصرالمکارم الشیرازی
با عرض تسلیت به همه بازماندگان جنایات کور اخیر در عراق
به واقع همه کسانی که در منصب مرجعیت در سالهای اخیر، فتوای ترور و تخریب در مورد مسلمانان ایران و جهان پیرو مرامها و مسالک مختلف را صادر کرده اند باید با دیدن نتایج تندرویهای خود از روح رسول اکرم و چهارده معصوم سلام الله و صلاته علیهم اجمعین خجالت بکشند
صدورفتواهای تکفیری اختصاص به زعمای یک فرقه از فرق اسلامی ندارد. پیشوایان و زعمای همه فرقه ها میتوانند با صدور فتاوی خود، پیروانشان را تحریض به عملیات انتحاری یا به قول خودشان استشهادی بکنند و به این امر هم مباهات و افتخار نمایند. اما آتش این فتنه دامن خود آنها را سریعا میگیرد
حضرت آیت الله
بیش از یک سال است که مکررا علما و فضلا و مدرسان و محققان حوزه علمیه قم نسبت به ظهور و وقوع این خطر به حضرت مستطاب عالی هشدار داده اند و از سرکار عالی در مقام ارشاد تقاضا داشته اند که علمای تکفیری حوزه علمیه قم را برحذر دارند از این که فتوا بدهند که هرکس که مقلد آنها نیست ، دشمن اسلام و اهل بیت است، و ازدواج با آنها جایز نیست. بارها دلسوزان و طلاب حوزه علمیه قم پیروان اسلام ناب از محضر حضرت مستطاب عالی تقاضا کردند که با ارشادات خود مانع آخوندکهای فاسد و بیسوادی شوند که هرروز در شهرهای ایران دسته هایی براه میندازند و علیه مسلمانان مسّلم شعار میدهند، و خانه و حسینیه آنها را آتش میزنندو خراب میکنند. بارها علاقمندان به بقای نظام از محضر حضرتعالی تقاضا کردند که مسئولان را نسبت به عواقب سوء تندرویهای این آخوندکهای مجهول الهویه و مفسد آگاه فرمایید
خشونت و فتوای تکفیر سلاحی نیست که در دست آخوندکهای ایرانی خوب و در دست وهابیهای پاکستانی بد باشد. فتوای تکفیر سوء استفاد ه از دین است. استفاده از اعتقادات ایمانی و اسلامی مردم است. بازی با دین خدا است . از بازی با دین و مذهب و اعتقادات مردم باید احتراز شود. در غیر این صورت همه حرمتها شکسته میشود و این آتش دامن همه را خواهد گرفت و بخصوص مراجع عظام و بخصوص شخص حضرت عالی بیش از همه در معرض این فتنه سیاه قرار خواهید گرفت
قال الحکیم من حفر بئراً لاخیه وقع فیه
با تقدیم احترام
طلاب حوزه علمیه قم پیروان اسلام ناب محمدی

;
کجکول
.
اخیراً نامه ای خطاب به طلاب حوزه علمیه در سطح حوزه های ایران انتشار یافته و برای کجکول هم ارسال شده که بعداً در صورت اقتضای موقعیت به نظر خوانندگان گرامی کجکول خواهد رسید

۱۳۸۸ اردیبهشت ۳, پنجشنبه

در خواست نامگذاری نوزدهم دی به نام روز طلبه

جمعی از طلاب مازندران با ارسال طوماری به دفتر رهبر معظم انقلاب، مراجع تقلید و مدیر حوزه علمیه قم خواستار نامگذاری نوزدهم دی به نام «طلبه» شدند.
دوشنبه 31/1/1388

حجت الاسلام رحیم ابوالحسینی، مدیر حوزه علمیه فیضیه مازندران در گفت وگو با خبرگزاری رسا در ساری، گفت: نامه ای توسط حجت الاسلام بنیامین شيرخانی، طلبه پایه هفتم این حوزه نوشته شده. این طلبه یکی از طلاب خوش فکر و ممتاز این حوزه است و در جشنواره علامه حلی حائز رتبه ممتاز شده است. این نامه از سوی 300 نفر از طلاب حوزه علمیه فیضیه مازندران و نیز خود این مدرسه علمیه مورد تأیید و امضاء قرار گرفته است. در این طومار که مورد تأیید و امضای بیش از 300 نفراز طلاب حوزه علمیه فیضیه مازندران قرار گرفته است با اشاره به غنای حوزه‌های علمیه شیعه در تمام اعصار و زمان‌ها آمده است

در هر عصر و زمانی چهره‌‌های درخشانی از علم و عمل مانند شیخ صدوق‌ها و شیخ مفیدها و بالاخص امام خمینی (ره) در مسیر فرهنگ اهل‌بیت (ع) وجود داشته و در سنگر دین ایستاده‌اند و در برابر حوادث و خطرهایی که دین مبین را تهدید کرده پاسبانی نموده‌اند. این بزرگواران زمانی خود از قشر «طلبه» که جوانه‌های تمدن اسلامی و نشاط و پویایی حوزه‌های علمیه به آنان وابسته است به شمار می‌آمدند و فرهنگ تمدن اسلامی را آنان رشد و توسعه داده و نقش‌آفرین بودند. نقش موثر و محوری حوزه‌های علمیه در پیروزی انقلاب اسلامی ایران، روز نوزدهم دی سرآغاز حرکت شکوهمند اسلامی ملت ایران است: از آنجا که این جریان یکی از محورهای شکل‌گیری و جهش انقلاب اسلامی قرار گرفت، بنابراین پیشنهاد داریم این روز شریف به نام روز طلبه در جلسه شورای فرهنگی مطرح تا به شکل رسمی نامگذاری شود. در این روز همایش و اجلاسیه‌ای برگزار شود و از بهترین مقالات، طرح‌ها، اشعار تقدیر به عمل آید

در پايان اين طومار طلاب حوزه علميه فيضيه مازندران خواستار برگزاري همایش بین‌المللی با حضور طلاب خارج از کشور شدند و در ادامه نيز نشست‌ در مراکز استان‌ها و پرداختن به فرصت‌ها و چالش‌های حوزه و جهان اسلام و غرب را لازم دانستند

.

آخرین نظرات کاربران
ناشناس
هدف ازاین کارچیست؟ :


۱۳۸۸ اردیبهشت ۱, سه‌شنبه

نامه سرگشاده زیبا کلام به رئیس قوه قضائیه درباره صابری


تاریخ انتشار : سه شنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۸۸

به گزارش آفتاب، دکتر صادق زیبا کلام؛ استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در نامه‌ای سرگشاده به هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضائیه درباره نحوه رسیدگی به پرونده رکسانا صابری نکاتی را یادآور شد

متن این نامه بدین شرح است


محضر حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی ریاست محترم قوه قضائیه شیدالله ارکانه داستان این مرقومه همچون سرنوشت موضوع آن، خانم رکسانا صابری، بسیار پر فراز و نشیب گردید. در ابتدا آنرا به صورت یادداشت برای یکی از روزنامه‌های مدافع جامعه مدنی، حقوق شهروندی، قانون و قانون گرایی ارسال داشتم. بالطبع به دلیل حساسیت موضوع، یادداشت مدتی سرگردان بود تا النهایه تصمیم به درج آن گرفته می‌شود. اما پس از حروفچینی مطلب و درست اندکی قبل از به زیر چاپ رفتن، سر دبیر محترم روزنامه عاقبت اندیشی کرده و یادداشت را برداشتند


به ناچار آنرا اندکی تغییر داده و در قالب یک نامه سرگشاده به محضر حضرتعالی درآوردم. اما درست در هنگام ارسال نامه به محضرتان که روز شنبه29 فروردین بود، رای دادگاه خانم رکسانا صابری اعلام گردید و معلوم شد مشارالیها به 8 سال زندان به جرم جاسوسی محکوم شده‌اند

به ناچار باز مجبور شدم که متن نامه را مجدداً تغییر دهم

جالب است که همان روزنامه که هر روزه به مناسبت انتخابات پیرامون الزام به آزادی، ضرورت قانون و قانون گرایی، احترام به دگراندیشی و ... کلی یادداشت و تحلیل چاپ می‌کند، حتی از درج خبر ارسال نامه سرگشاده به محضر جنابعالی در مورد خانم رکسانا صابری خودداری کردند بدون آنکه در خبر ذره‌ایی اشاره به موضوع و کم و کیف نامه سرگشاده شده باشد

البته مباحثی همچون دفاع از حقوق بشر، حق برخورداری از آزادی بیان و گردش سیال اطلاعات، حقوق شهروندان، دفاع از اصحاب قلم، رسانه، مطبوعات و سایر مطالبی از این دست البته که از نظر سر دبیر محترم آن روزنامه لازم، بلکه برای روزنامه‌ای دگر اندیش واجب است. منتهی مادام که این بحث‌ها صرفاً در چارچوبهای نظری، تحلیلی، گفتمانی و از سوی دوستان، نزدیکان و چهره‌های اصلاح‌طلب، آنهم جهت زینت بخشی در صفحات روزنامه و منور ساختن سیمای نامزد مورد نظرمان باشد. و الا در عمل، آنقدر محتاط و دست به عصا هستیم که حتی در درج خبری کوتاه پیرامون ارسال یک نامه سرگشاده به رئیس قوه قضائیه پیرامون رکسانا صابری هم خودداری می کنیم.


حضرت آیت الله

بازداشت رکسانا صابری و سپس کشیده شدن پای اتهام جاسوسی واقعاً نگران کننده بود اما محکومیت مشارالیه به 8 سال زندان واقعاً به دور از انتظار بود

در اینکه مخالفین، دشمنان و رقبای هر کشوری از جمله ایران، همواره درصدد هستند که اخبار، اطلاعات و مطالب محرمانه و طبقه بندی شده را از کشور رقیب یا دشمن به دست آورند تردیدی نیست. اما متاسفانه ظرف سالهای اخیر سنت مذمومی در جامعه ما رواج یافته که عبارتست از وارد نمودن اتهاماتی همچون «جاسوسی»، «همکاری با بیگانگان»، «تلاش در جهت براندازی نظام»، «ایجاد انقلاب مخملی» و نظائر اینها به افراد همچون آب خوردن، و در مواردی راحت تر از صدور یک برگ جریمه. بدون آنکه مبانی حقوقی جدی چندانی برای این اتهامات سنگین وجود داشته باشد

پرونده مرحومه زهرا کاظمی، حسین موسویان، هاله اسفندیاری، رامین جهانبگلو و هم پرونده‌هایشان از جمله مثال‌های بیّن می‌باشند. در جملگی این موارد، اتهامات خیلی جدی به متهمین این پرونده‌ها وارد گردید که بعدا معلوم شد واقعیت‌ها خیلی هم آنگونه نبوده

آن همه جارو جنجال پیرامون خانم هاله اسفندیاری و همکارانشان وارد شد، حتی متهمین پشت صفحه تلویزیون به ارتکاب "جرم" هایشان "اقرار" و "اعتراف" نمودند بعد هم که آبها از آسیاب ریخت، متهمین ساکت، آرام و بی سروصدا آزاد شده و به کشورشان بازگشتند

حاصل آن همه سرو صدا و آن همه تبلیغات در عرصه بین‌المللی بجز بدنامی و آب به آسیاب مخالفین نظام ریختن آیا سود دیگری برای ما در برداشت؟ یا مورد مرحومه زهرا کاظمی که آنقدر در حرفه اش ناشی و ناوارد بود که در روز روشن آن هم در سالروز 18 تیر در جلوی زندان اوین مشغول عکس گرفتن بوده، چگونه می‌توانسته جاسوسه باشد؟ یا حسین موسویان که ریاست محترم جمهوری وسخنگوی دولت که مع الاسف حقوقدان هم هستند، مُصِر بودند که جاسوسی می‌کرده و بعد هم معلوم شد که چنین نبوده. تا برسیم به مورد اخیر، خانم رکسانا صابری


من باور دارم که پرونده ایشان هم خیلی متفاوت از پرونده‌های امثال زهرا کاظمی، هاله اسفندیاری، رامین جهانبگلو و حسین موسویان نمی‌تواند باشد. چرا که مشارالیها را قریب به دو سال است که می‌شناسم و از دور و نزدیک شاهد فعالیت‌های ایشان بوده‌ام. فی الواقع اگر رکسانا صابری واقعاً جاسوس باشد، بنده هم در همان دادگاه و به عنوان شریک جرم می‌بایستی محاکمه شوم. چرا که بارها و بارها ایشان با بنده مصاحبه کرده‌اند، بارها و بارها سر مقاله‌ها و یادداشت‌های حقیر در مطبوعات یا رسانه‌های دیگر را ترجمه کرده و به سایت‌های خارجی ارسال داشته بودند. آشنایی‌ام با ایشان زمانی بود که مشارالیه برای دفتر بی‌بی‌سی در تهران کار می‌کردند. مدتی هم به عنوان خبرنگار آزاد کار می‌کردند. یکبار که جهت گرفتن مصاحبه برای یکی از روزنامه‌های آمریکایی به دفترم در دانشگاه آمده بودند گفتند که نگران ادامه فعالیتشان در ایران هستند چون وزارت ارشاد کارت خبرنگاری‌شان را تمدید نکرده است. بنده هم گفتم که اگر از مسیر معمولی نشد، من سعی می‌کنم ببنیم کسی را می‌توانم در ارشاد واسطه قرار دهم. من نمی‌دانم خانم رکسانا صابری به کدامین اطلاعات، اسناد محرمانه، طبقه بندی شده و پنهانی دسترسی داشته که برای دشمنان ایران (فی المثل آمریکا یا دیگران) با اهمیت بوده؟ خبرنگاری که حتی قادر نبود کارت خبرنگاری‌اش را تمدید کند، یا مدتها با بی‌بی‌سی در تهران کار می‌کرده، نمی‌دانم چقدر برای دستگاه‌های اطلاعاتی غربی و یا آمریکایی‌ها می‌توانسته عنصری مطلوب و با ارزش باشد که از طریق وی به اطلاعات محرمانه دست یابند. احتیاجی نیست که انسان شم اطلاعاتی و امنیتی داشته باشد یا سالها دوره‌های ویژه جاسوسی و ضد جاسوسی را گذرانده باشد تا بتواند تشخیص دهد که فردی همچون رکسانا صابری یقیناً آخرین کسی می‌بوده که امریکایی‌ها یا دیگران برای جاسوسی در ایران به سر وقتش ممکن است رفته باشند. مگر اینکه بپذیریم عقل و درک مقامات امنیتی، اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا از درک این نکته بیّن هم عاجز است

حضرت آیت الله شاهرودی

اتفاقاً مشارالیها مجرم هستند، اما جرم‌شان نه جاسوسی که امر دیگری است. رکسانا صابری تنها جرمی که دارد عشق و علاقه بیش از حد به ایران است. همان عاطفه‌ای که سرانجام کار دستش داد و گرفتارش کرد. او از پدری ایرانی و مادری ژاپنی قریب به سی سال قبل و هم زمان با پیروزی انقلاب اسلامی در آمریکا متولد شد. در همانجا به مدرسه، کالج و دانشگاه می‌رود. او خیلی راحت می‌توانست با بی‌بی‌سی جهانی، CNN، CBS و سایر غولهای رسانه‌ای دنیا کار کند و خیال پدر و مادرش هم آسوده باشد. اما عشق او به ایران مانع می‌شد. همان عشق و علاقه‌ای که آخر هم کار دستش داد

می رسیم به "اعترافات" و "اقرارهای" وی که ممکن است یکی از این شب‌ها زینت بخش تلویزیون‌هایمان هم شود. همانطور که اعترافات هاله اسفندیاری، رامین جهانبگلو و... را شاهد بودیم. زندان اوین چنان عظمت و شکوهی دارد که خیلی از غولها را به آسانی تشویق و ترغیب به اقرار و اعتراف می‌نماید. چه رسد به رکسانا صابری که شخصیتی بسیار معمولی دارد و در مملکتی غریب زندگی می‌کرد. اوین که جای خود دارد، رکسانا صابری که بنده می‌شناسم اگر حتی یک شب در کلانتری نزدیک منزلشان هم به سر می‌برد، احتمالاً صبح به بسیاری از جرم‌ها و گناهانش اعتراف می‌کرد

من نمی‌دانم نظام ما تا به کی می‌بایستی برای این دست پرونده‌ها از محل منافع ملی‌مان هزینه نماید؟ کمترین هزینه پرونده زهرا کاظمی آن بود که کشور کانادا را که اگر همراه ما نبود دست کم مخالف ما هم در عرصه بین‌المللی نبود را بدل ساخت به یک دشمنی که در بسیاری از مراکز بین‌المللی بغض و کینه‌اش علیه ایران حتی بعضاً از آمریکا هم بیشتر است

مطلب زیاد شد

جده‌ای داشتم که خداوند رحتمتش کند، همیشه به ما یاد می‌داد که تفاوت دوست و دشمن آن است که دشمن می‌گوید "می‌خواستم بگویم"، اما دوست می‌گوید "گفتم"

انشاءالله که خداوند سبحان به همه ما افتخار دوستی این نظام را اعطا فرماید الامرالیکم

ایام بکام باد

ارادتمند صادق زیبا کلام استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران

سه شنبه اول اردیبهشت 1388

۱۳۸۸ فروردین ۲۷, پنجشنبه

هاشمی شاهرودی شیطان پرست، بازیگر نقش شیطان

مرگ بر شاهرودی بیدین بیوطن
.
شیطان پرست ملعون هاشمی شاهرودی، معاود بیوطن با برنامه ریزیهای خطرناکی که با سوء استفاد ه از امکانات قوه قضائیه ترتیب یافت برای یک سفر دوروزه عازم شهرکرد شد و در روز اول حضور خود در آنجا در جمع امام جماعتهای مساجد استان چهارمحال و بختیاری پرده از اسرار شوم و طرحهای مخوفی که قرار است به دست طلبه های تازه ریش درآورده و بیریش به اجرا درآید برداشت و گفت
تاریخ مذهب شیعه گواه برآن است که علما وارث انبیا هستند و انبیا و ائمه اطهار با سنت عملی خود علمای بسیاری را تربیت گردند و امور را در اختیار علما قرار دادند که هم به تبلیغ دین بپردازند و هم جامعه را از هرگونه تهدیدی حفظ کنند
وی سپس با مصادره به مطلوب، گریزی رندانه به صحرای کربلا زد و با خلط مبحث میان علمای الهی - که تربیت شدگان رسولان و امامان و اوصیاء آنها هستند یعنی اولیاء الله- با آخوندکهای مارمولک صفت و روحانی نماهای شیطان پرست مخوف و متعلق به محفلهای زیرزمینی اسرارآمیز و فتنه انگیز گفت

در هر مرحله از توسعه و تحول ، براي احياي مجدد اسلام
[بخوانید امحاء و نابودی اسلام بدست شیطان پرستانی مثل خودش]احتياج به نقش روحانيت [ بخوانید شیطان پرستان روحانی نمای مارمولک هفت خط] بيشتر شده و نياز به بازيگران اين نقش نيز افزون‌تر خواهد شد. نقش روحانيت [!!] هم در كيفيت و هم در كميت بايد ارتقا يابد. امروز هرچه سعي كنيم كه در كميت، كادرسازي انجام دهيم باز به اندازه‌ي نياز نخواهد بود. در كيفيت نيز بايد برنامه‌ريزي‌هاي لازم صورت گيرد كه بحمدالله در اين راستا اقدامات مهمي صورت گرفته است ولي بايد تلاش بيشتري صورت گيرد. امروز مسائل مهمي در مقابل روحانيت [روحانی نماهای شیطان پرست] قرار دارد كه نيازمند اصلاح آموزش و نوع دروس و ... است. بايد اطلاعات بسياري را در اختيار روحانيون در حوزه‌ها و مدارس قرار دهيم، بسياري از مسائل را به ذهن آنها نزديك كنيم
.
.
کجکول یادآوری میکند که این جانور جنایتکار شیطان پرست که وابسته به محافل های مرموز شبطان پرستی است درتلاش است تا جامعه روحانیت و اساس اسلام را با شیطان پرستی در هم آمیزد و با بالابردن کامیونی تعداد طلبه ها، آنها را به تبلیغ شیطان پرستی راهی دهات و شهرکها کند

مردم شریف و وطندوست ایرانی
اگر به این جنایتکار جلاد بیوطن معاود مهلت دهید نشانی از وطن و دین شما برجا نمیگذارد
.
مرگ بر شاهرودی بیوطن
.
زنده باد ایران
.
مرگ بر شاهرودی شیطان پرست
.
زنده باد اسلام ناب راستین
.
.طلاب حوزه علمیه قم – پیروان اسلام ناب محمدی

۱۳۸۸ فروردین ۲۶, چهارشنبه

تلاش حساب شده برای به تشنج کشیدن سخنرانی موسوی در دانشگاه اهواز


پنجشنبه بیست و هفت فرودرین هشتادوهشت

http://emruz.info/ShowItem.aspx?ID=21715&p=1

در حین سخنرانی میرحسین موسوی در دانشگاه اهواز برخی از افراد منتسب به بسیج دانشجویی در حرکتی حساب شده قصد به تشنج کشیدن این جلسه را داشتند.

به گزارش همانگونه که پیش‌بینی می‌شد بعد از «کمای رسانه‌ای» مخالفان اصلاحات که پیش از این نیز سکوتی چند روزه را بعد از استقبالبی‌نظیر مردم استانهای فارس، کهگیلویه‌و‌بویر‌احمد و بوشهر از خاتمی را تجربه کردند این‌بار نیز و بعد از استقبال پرشوری که مردم ایلام و خوزستان از مهندس موسوی به عمل آوردند به همان وضعیت دچار شدند، مخالفان اصلاحات درصدد طراحی برنامه‌ای برای به تشنج کشیدن سخنرانی مهندس موسوی برآمدند.

خبرهای مخابره شده از دانشگاه شهیدچمران حاکی از آن است جمعیت ‌کم‌سابقه‌ای از دانشجویان به استقبال مهندس موسوی آمده بودند، عده‌ای از افراد منتسب به بسیج دانشجویی چندین بار قصد به تشنج کشیدن این جلسه را داشتند.

هنگامی که کاندیدای مورد حمایت اکثریت حامیان خاتمی به تحكیم خانواده و نقش آن در بهینه‌سازی جامعه اشاره كرد و گفت:«به هیچ وجه مساله گشت ارشاد نمی‌تواند جای خانواده را بگیرد، خانواده بهترین كنترل‌كننده برخی ناهنجاری‌هاست. نباید به گونه‌ای حركت كنیم كه نهاد خانواده در جامعه تضعیف شود.» دراین هنگام برخی از دانشجویان منتسب به بسیج دانشجویی خواستار ایراد پرسش از میرحسین موسوی بودند كه به دلیل برخی بی‌نظمی‌ها جلسه به تشنج كشیده شد و درگیری‌های فیزیكی میان این عده از دانشجویان با دیگر دانشجویان شكل گرفت.

میرحسین موسوی نیز دانشجویان را دعوت به آرامش كرد ولی درگیری‌ها ادامه پیدا كرد تا زمانی‌كه میرحسین موسوی گفت:«سوال‌های خوبی مطرح شده و من به آن‌ها جواب می‌دهم در این هنگام فضای جلسه نسبتا آرام شد و نخست‌وزیر دوران دفاع مقدس از یكی از دانشجویان خواست كه سوال خود را مطرح كند.»

این دانشجو در طرح پرسش خود گفت:« دلایل بیست سال سكوت خود را توضیح دهید، بعضی از نشریات می‌گفتند باید علیه خدا هم تظاهرات كرد» (شعار دروغ است دروغ است دانشجویان)

این دانشجو ادامه داد:«برخی از افراد می‌گفتند امام خمینی را باید به موزه تاریخ سپرد نظر شما چیست؟»
موسوی در پاسخ گفت:«وقتی دوستانتان چنین چیزی را قبول ندارند، چرا می‌خواهید به زور این مساله را به آن‌ها تفهیم كنید. درحالی‌كه بنده همیشه اعتقاد به حضرت امام داشته و دیدگاهی كه شما مطرح می‌كنید را نداشته و ندارم. بنده همه عزت و شرف خود را از امام خمینی كسب كرده‌ام. شما دانشجویان مومنی هستید و برای مقدسات نیز احترام قائل هستید.»

وی ادامه داد:«ما 70 میلیون جمعیت داریم و عقاید مختلفی داریم، آیا طرح برخی مطالب كذب خود گناه كبیره نیست. مردم ما به امام و ارزش‌ها احترام می‌گذارند و كشور به اساس اعتقاد به دین خدا شكل گرفت شما چگونه به خود حق می‌دهید كه بگویید عده‌ای اعتقاد ندارند نباید به خاطر شعارهای سیاسی همدیگر را مورد هجمه قرار بدهیم.»

در بخش دیگری از این تلاش‌ها هنگامی که مهندس موسوی گفت:«وقتی بخواهیم میان‌بر برویم و دستگاه‌هایی که کنترل‌کننده گرایش ماست را حذف کنیم، باید به این مساله شک کرد.» یکی از دانشجویان در این لحظه برای اعتراض از جای خود بلند شد که میرحسین موسوی در برابر وی گفت:«من از مخالفان و معترضان می‌خواهم که دو ماه صبر کنند و حرف‌ها را بشنوند. دانشگاه بهترین مکان برای ابراز نظر مخالف است. ما انتخابات می‌کنیم که هر کس حرفی دارد آزادانه بزند.»

دانشجویان پس از این اظهارنظر موسوی، به شدت وی را مورد تشویق قرار دادند.

به نظر می‌رسد با آغاز خبرهای تخریبی علیه نخست‌وزیر مهندس موسوی در خبرگزاری دولت و روزنامه‌های هوادار دولت و نیز اتفاقات امروز باید منتظر فعال‌تر شدن گروه فشار که بعد از انصراف خاتمی دچار سرگردانی شده بودند باشیم

۱۳۸۸ فروردین ۲۴, دوشنبه

مسجد و میخانه و شاهرودی شیطان پرست


ای دل طریق رندی، از محتسب بیاموز
.
مست است و در حق او، کس این گمان ندارد
.


دوشنبه, 24 فروردين – دکتر مهدی خزعلی- وب نوشت
http://www.drkhazali.com/daily/500.html

قرار ملاقاتی با ریاست محترم قوه قضائیه در دفتر معظم له واقع در خیابان پاستور داشتم، در بازگشت لوله قطوری توجه مرا به خود جلب کرد! حس کنجکاوی و شم خبرنگاری مرا واداشت مسیر لوله را تا زیرزمین دنبال کنم ، در کمال ناباوری دیدم در زیرزمین دفتر ریاست قوه قضائیه تشکیلات استخر، سونا و جکوزی مخصوص معظم له تعبیه کرده اند!
نقل است که آیت الله جنتی نیز برای خود چنین تشکیلاتی را در شورای نگهبان راه اندازی نموده بود که مورد اعتراض اعضای شورا واقع و بسته شد!
سوای از این که انتظار مردم از آقایان چیز دیگری است و صرفنظر از این که این بساط عیاشی با بودجه بیت المال و در محل اداری است و موجب بد بینی کادر و محافظین نسبت به دین و روحانیت می شود! جای بسی تاسف است که ما در نظام اسلامی همه چیز را با همه چیز قاطی می کنیم، لااقل رجال سیاسی رژیم طاغوت، عیش و عشرت، تفریح و تفرج خود را به ویلاهای شخصی می بردند، نه در زیر زمین دفتر کار! همین شورای نگهبان، دفتر کار شاپور غلامرضا بود ، او چنین تشکیلاتی در زیرزمین نساخته بود!
آقایان می خواهند همه چیز را با هم جمع کنند، مسجد و میخانه و دیر و خرابات یکی است
!