محمود احمدی نژاد
میداندارِ نبردی سهل و ممتنع
محمود احمدی نژاد از زمانی که وارد رقابت های انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ شد، در قامت فردی مخالف نظام ظاهر گردید. او موفق شد تا خود را مخالف کل گذشته "اشرافی و فاسد" نشان داده و این تصویر را بر سازد که یک فرد "ساده و پاک" با خانه ای کلنگی آمده است تا حق محرومان و مظلومان را از حاکمان فاسد و دزد بستاند. او در شش سال بعدی هم همین تصویرسازی را ادامه داد. در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ همه رقبای خود را نوچه های نماد اشرافی گری و فساد- یعنی اکبر هاشمی رفسنجانی- قلمداد کرد.
او هوشیارانه و موفق، فضای خاصی را خلق کرده است. آن قلمرو و ساحت چنین است: کل نخبگان (الیت) سه دهه گذشته جمهوری اسلامی در برابر این "یک تن"- که از جنس دیگری است- ایستاده اند: از اصلاح طلبان تا اصولگرایان؛ از رهبری تا مراجع تقلید؛ از نظامیان (سپاه / بسیج/ نیروی انتظامی) تا اطلاعاتی ها و امنیتی ها.
به گفته او، نخبگان فاسد حاکم سه دهه، همه قدرت و ثروت را برای خود می خواهند، اما این "مرد تنها" آمده است تا داد بی خانمان ها را بستاند؛ می خواهد همه را صاحب خانه/زمین/باغ سازد، اما رهبر جمهوری اسلامی و اصولگرایان نمی گذارند. او می خواهد قاچاق کالا توسط نهادهای حکومتی را بر اندازد، اما سپاه پاسداران با حمایت رهبری به قاچاق ادامه می دهد. او می خواهد تا دختران و پسران راحت باشند، کسی در کلاس ها و خیابان ها مزاحم آنان نشود، به حجاب آنها کاری نداشته باشند، دختران بتوانند آزادانه به استادیوم های ورزشی بروند، اما رهبری/ مراجع تقلید/ اصولگرایان نمی گذارند.
محمود احمدی نژاد با کمترین هزینه با آیت الله خامنه ای درگیر می شود. به سه موردی(قاچاق کالای سپاه، اختصاص هزار متر زمین به هر خانواده، طرح تفکیک جنسیتی) که طی یک هفته از تیرماه ۱۳۹۰ مطرح ساخته بنگرید. هیچ یک تقابل مستقیم با رهبری نیستند. همه در حوزه اختیارات قوه مجریه و ریاست جمهوری است، اما در تمامی این موارد آیت الله خامنه ای باید هزینه زیادی بپردازدو می پردازد.
توده های مردم به استدلال های طرفین(خصوصاً ادله فقهی) کاری ندارند. مهم این است که یکی از خودشان می خواهد به هر خانواده یک هزار متر زمین برای ویلاسازی بدهد، اما طرف مقابل نمی گذارد. چه کسی در این نزاع خوشنام و چه کسی بدنام می شود؟ به نسل جوان بنگرید. آنان حدود هفتاد درصد از جمعیت کل کشور را تشکیل می دهند(۵۲ میلیون تن زیر ۳۵ سال). مخالفت محمود احمدی نژاد با طرح هایی چون تفکیک جنسیتی/طرح عفاف/ممنوعیت ورود خانم ها به استادیوم های ورزشی و موافقت طرف مقابل و اقدام های سرکوبگرانه آنان برای اجرای این طرح ها؛ به سود کدام طرف و به زیان کدام طرف است؟
ساختار "نظام سلطانی فقیه سالار" جمهوری اسلامی به گونه ای است که افراد خاصی در آن رشد کرده و بالا می روند. آیت الله خامنه ای تاکنون بارها اعلام کرده که اگر افرادی بریده و جدا می شوند، این نظام دائماً در حال تربیت نیروهای با نشاط و جوان است.
محمود احمدی نژاد یکی از همان نیروهایی بود که فقیهانی چون آیت الله خامنه ای تربیت کردند و بالا کشیدند. تمامی سرمایه خود- از جمله امام زمان- را هزینه او کردند. آیت الله خامنه ای از محمود احمدی نژاد علیه طبقه حاکمه ۳۲ سال گذشته نظام استفاده کرد.
ولی فقیه به نیروها و مریدان خود نیاز داشت، نه مریدان آیت الله خمینی و افرادی که خودشان را کسی به شمار می آوردند. محمود احمدی نژاد آمده بود تا بسیاری از امور را تغییر دهد و تغییر داد. آیت الله خامنه ای می خواست تا هیچ رقیب بالقوه ای هم برای جانشین آیت الله خمینی وجود نداشته باشد. آقای احمدی نژاد که در ابتدای انقلاب هفته نامه جیغ و داد را علیه کمونیست ها منتشر می کرد، این کار را برای او انجام داد. اما او نمی خواست و نمی خواهد همچون محمد خاتمی صرفاً "تدارکاتچی آقا/نظام" باشد. او "غولی" چون اکبر هاشمی رفسنجانی را شکست داده و به نماد فساد/ اشرافی گری/ دزدی مبدل ساخته بود.
طی سه ماه گذشته آیت الله خامنه ای، محمود احمدی نژاد را تا حد بسیار زیادی کنترل کرده است، اما او هنوز رئیس جمهوری است و نشان داده که می تواند در عرض یک هفته سه دستور کار سیاسی متفاوت و مهم در اندازد و همه را به دنبال آن بکشاند.
ولی فقیه نیروی خوبی مانند خود تربیت کرده است. آقای احمدی نژاد هم نمی خواهد هیچ رقیب بالقوه ای داشته باشد. در سال ۸۴ به محمد رضا باهنر گفته بود، من به وزیران ژنرال نیاز ندارم، من سرباز می خواهم. او هم به سربازانی نیاز دارد که مطابق دستورات نظامی اش عمل کنند. او فقط اکبر هاشمی رفسنجانی را تحقیر نکرد، مصطفی پورمحمدی، محسنی اژه ای و منوچهر متکی را هم با تحقیر بسیار عزل کرد
بخشی از مقاله اکبر گنجی برای بی بی سی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر