۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۵, یکشنبه

نه بادمجان ، نه صندلی تکیه به پنجاه میلیون رای مردم

نه بادمجان ، نه صندلی

تکیه به پنجاه میلیون رای مردم

سردژخیمی به اسم پاسدار سعید قاسمی فیلمی به کارگردانی و بازیگری خودش روی یوتیوب گذاشته که در آن میگوید که "مقام عظمای رهبری" سفره ای انداخت و "بادمجانی" را وسط آن گذاشت و آن را به اسم رئیس جمهور تعیین کرد و ما هم همه اطاعت کردیم". در پی این دژخیم بی همه چیز، خطیب موقت نمایش جمعه بازار هم به سهم خودش گفت "نظر رهبری در تعیین رئیس جمهور مهم است نه تعداد آراء مردم. هرکسی را که مقام عظمای رهبری به عنوان رئیس جمهور پذیرفتند همه رئیس جمهوری میشمارند(حتی اگر بادمجان باشد)". از آن طرف محمدتقی گیوه چی یزدی گفت "کسی را که مقام عظمای رهبری به عنوان رئیس جمهور به خورد خلق الله دادند خودش سرِ جمع نیم میلیون هوادار هم نداشت. اما چون مقام عظمای رهبری او را پسندید ما هم اطاعت کردیم بخصوص که رهبری در تمجید از او گفتند که از دوران مشروطیت تا به حال کسی مانند رئیس دولت نه و ده خدمتگزاری نکرده".

پس تا اینجا مشخص شده که منتقدان مقام ریاست جمهوری برای خوشایند آقای خودشان یعنی مقام عظمای رهبری، رئیس جمهور سی و چند میلیونی را تبدیل به یک بادمجان دست و رو نَشُسته کرده اند. به این دلیل که او به عنوان رئیس جمهور قانونی، پشت سنگر قانون اساسی موضع گرفته و برجک این آقایان را میکوبد و میگوید "کدام رهبری"؟!

حسین شریعتمداری در این مورد تعبیری دارد که در صفحه یادداشت امروز کیهان نوشته است. او میگوید:

دقیقاً به خاطر نمی آورم که این داستان را کجا خوانده ام؟ شاید در یکی از مجموعه کتاب هایی که درباره "عملیات روانی" نوشته شده است و به احتمال قوی در کتاب «جنگ روانی» اثر "پل لاینبرگر" . ماجرا، اما اینگونه است که یکی از اساتید عملیات روانی در پنتاگون وقتی به مبحث «انکار واقعیت ها» می رسد، بعد از شرح مفصلی درباره این بخش از عملیات روانی، برای آزمون، یک صندلی روی میز می گذارد و از افسران تحت آموزش خود می خواهد که هر یک از آنها مقاله ای در نفی وجود این صندلی بنویسند و از همه ترفندهایی که آموخته اند برای انکار این واقعیت استفاده کنند!

استاد در جلسهء بعد یکی از افسران حاضر در کلاس را به عنوان کسی که بدترین مقاله را نوشته ولی بهترین نمره را گرفته است، معرفی می کند. این افسر در مقاله خود فقط نوشته بود «کدام صندلی»؟

پس مشخص میشود که در کنار نظر کارشناسان دستگاه "ولایت فقیه" که رئیس جمهور را "بادمجان" بحساب می آورند، سردبیر کیهان، مقام عظمای رهبری را "صندلی" به شمار می آورد. و از این ناراحت است که چرا آن " بادمجان" برای ا ین "صندلی" هیچ اهمیت و اقتداری قائل نیست و دائماً تکرار میکند "کدام صندلی؟!"

شریعتمداری چند خط پائینتر مینویسد:

"باید به جناب مشایی گفت؛ آقای احمدی نژاد در یک اقدام نسنجیده، وزیر اطلاعات را عزل کردند. رهبر معظم انقلاب که این اقدام را یک حرکت انحرافی و زمینه ساز آسیب های جدی می دانستند، ادامه حضور ایشان به عنوان وزیر اطلاعات را ضروری تشخیص داده و طی حکمی برخاسته از جایگاه دینی و قانونی ولی فقیه بر ابقای آقای مصلحی تاکید ورزیدند... آقای مشایی ... این پرسش بسیار ساده، منطقی و عقلایی را بی پاسخ می گذارد که اگر «تبعیت از ولایت فقیه یکی از لوازم اعتقاد به امام عصر(عج) است»- که هست- بی توجهی به حکم قانونی و شرعی ولی فقیه در ابقای آقای مصلحی که بعد از عزل سؤال برانگیز ایشان صادر شده بود، چگونه قابل توجیه است؟ به ولی فقیه اعتقاد ندارید یا به امام زمان(عج) و یا خدای نخواسته به هیچکدام؟!

اما از زبان دوستان حاج آقا مهندس اسفندیار رحیم مشائی باید به حسین شریعتمداری و مصباح یزدی وسعید قاسمی و امثال آنها گفت "محمود احمدی نژاد" اگر شش سال قبل پانصدهزار رأی هم نداشت امروز بالای پنجاه میلیون پشتیبان در ایران دارد و علتش هم سحر زدگی و جادو زدگی نیست، بیدار شدن از سحر و جادوی عنکبوتهای تارتَنَک است. احمدی نژاد نه بادمجان است نه بادمجان دور قاب چین! اهل کرنش و مداحی برای صندلی و تخت هم نیست. منش و شخصیت مردمی دارد، ومردم هم به همین دلیل بیش از همیشه بر شجاعتش تحسین میکنند و او را مورد حمایت قرار میدهند.

تا کور شود هرآن که نتواند دید

هیچ نظری موجود نیست: