۱۳۸۹ آبان ۱۱, سه‌شنبه

صادق خان از چه میترسید؟




صادق خان

از چه میترسید؟

جیغ بنفش صادق خان از "مکتب ایران" را همه شنیدند.

میگویند که "حب الوطن من الایمان" حدیثی است صحیح و مسّلم از رسول اکرم ص. به این معنی که هرکسی دارای یک عِرق ملی است و به وطن خود محبت میورزد. حالا اگر کسی وطن معینی نداشته باشد – مثل همین صادق خان- دیگر چه دردی و چه عِرقی؟

مگر نه این که صادق خان لاریجانی، عراقی است؟ مگر نه این که مانند سَلَف خود یک عراقی است که بر کرسی قوه قضائیه ایران نشانده شده، پس طبیعی است که باید نسبت به حفظ کرسی و موقعیت خودش دل بسوزاند نه نسبت به وطن دیگران (یعنی همین ایرانِ خودمان). یک شخص عراقی، عِرق ملی نسبت به ایران ندارد، بغض و کینه هم شاید داشته باشد

اما بحث مکتب ایران را حاج مهندس اسفندیار رحیم مشائی مطرح کرد و محمود احمدی نژاد هم پی آن را گرفت. پس حداقل لازم می آید که انصاف دهیم و بگوییم که این دونفر بیشتر از صادق خان به ایران دلبستگی و علاقه دارند

اما صادق خان دست و پایی میزند تا نفرت خودش به ایران را – که اصلی ترین دلیل او برای نفی "مکتب ایران" است- پشت ظاهر پرطمطراق" اسلام گرایی" قایم کند. اما باید از او پرسید که شما از کدام اسلام حرف میزنی؟ اسلام رئیسی ها و اژه ای ها یا اسلام وحید خراسانیها؟ رئیسی مثل اژه ای قبلا سر میبرید، حالا دست هم میبرد البته أبایی هم ندارد تا برای توجیه جنایت پیشگیهایش نام اسلام را به میان بکشد، و به آلوده کردن نام این دین آسمانی افتخار هم بکند. اما برعکس، آقای وحیدخراسانی به علت جایگاهی که برای خودش در جهان اسلام قائل است حدودی را رعایت میکند که قابل توجه است. مثلا وقتی این صادق خان دوان دوان پشت مَرکب زره پوش سلطنتی رهبری میدود، آقا وحیدخراسانی عزم خراسان میکند تا گریبان به دست معرکه چاپلوسان و لودگان ندهد. روش صادق خان - اگرچه به ظاهر و برای عوامفریبی برای اسلام یقه پاره میکند- به وحیدخراسانی نمیماند

احمدی نژاد - که مدتی است دیگر برای اسلام خودش را قیمه و قورمه نمیکند- سعی دارد تا به سبک خودش از جمع بادمجان دورقاب چینها فاصله بگیرد و ترجیح میدهد تا مدتی که رهبری در قم نشسته پایش را از شابدولعظیم (شاه عبدالعظیم) آنطرفتر نگذارد و حتی المقدور مهمانانش راهم آلوده نکند. بهمین دلیل دست هوگو چاوز را میکشد تا با خود به زورخانه ببرد وبه او رسم کباده کشی بیاموزد و با مورالس تیم فوتسال درست میکند تا روی پاسهای دبش او، به دروازه حریف گل بزند

احمدی نژاد گرچه با هندسه تقلب سرکار آمده، اما گاهی شخصیتی از خودش نشان میدهد که از نظرها مخفی نمیماند. صادق خان اهل این مقوله ها نیست. کله کوچکی دارد که با عمامه گنده، کوچکی اش را پوشانده. اما زیر این عمامه و آن جمجمه، یا مغزی نیست یا آن که آنقدر ُخرد است که خِرَدی در آن نیست. مثل یک توبرهء کاه یا یک جوالِ پُر از پِهِن است

احمدی نژاد هم ممکن است کله بزرگی نداشته باشد، اما حداقل آن قدر شعورش میرسد که گوش به درسهای معلمش بسپارد. پس دمِ مهندس حاج اسفندیاررحیم مشائی گرم با همه هنرنمائیهایش

هرچند که حالا هم محمدتقی رهبر در مجلس به جان احمدی نژاد افتاده، همه سایتهای متعلق به سپاه پاسداران میخواهند علف را زیرپای احمدی نژاد قیچی کنند، و هم صادق خان یک اظهار لحیه ای میکند. اما احمدی نژاد نشان داده که با تکیه به استادش بیدی نیست که به این بادها بلرزد

در پس آینه طوطی صفتم داشته اند

آنچه استاد ازل گفت بگو، میگویم

هیچ نظری موجود نیست: