جهان بر ابروی عید،ازهلال وسمه کشید
هلال عید،درابروی یار،باید دید
عید فطر بر جهان تشیع مبارک باد
.
حضرات علمای اعلام و مراجع عظام
سخنرانی اخیر آقای علی خامنه ای آخرین لکه ابر های شبهه را زدود
در شرایطی که عموم مراجع عظام کسب اعترافات در شرایط خفقان زندان و سلولهای تیره و ظلمانی قرون وسطایی را حرام و استناد به آن را درباره خود شخصی که جبراً وادار به اعتراف شده، یا برعلیه اشخاص ثالث فاقد ارزش شرعی –قانونی شمرده اند، علی خامنه ای اعتراف شخص محبوس و مجبور و زندانی – فاقد اختیار- را در برابر دوربین های "صدا و سیما" بر علیه شخص معترف نافذ دانست و نظر آقایان علما و مراجع عظام را "مهمل" خواند
سخنرانی اخیر آقای علی خامنه ای آخرین لکه ابر های شبهه را زدود
در شرایطی که عموم مراجع عظام کسب اعترافات در شرایط خفقان زندان و سلولهای تیره و ظلمانی قرون وسطایی را حرام و استناد به آن را درباره خود شخصی که جبراً وادار به اعتراف شده، یا برعلیه اشخاص ثالث فاقد ارزش شرعی –قانونی شمرده اند، علی خامنه ای اعتراف شخص محبوس و مجبور و زندانی – فاقد اختیار- را در برابر دوربین های "صدا و سیما" بر علیه شخص معترف نافذ دانست و نظر آقایان علما و مراجع عظام را "مهمل" خواند
حضرات مراجع
دلیل این بی اعتنایی آقای خامنه ای به نظر مرجعیت در آن است که ایشان فاقد تحصیلات حوزوی جامع است. ایشان اصلاً و اساساً آگاهی به فقه و زیر و بالای احکام شریعت را ندارد و به دو چوبدست زیربغلش یعنی محمدتقی مصباح یزدی و محمود هاشمی شاهرودی تکیه میزند که این دو نیز کارنامه اقوال و افعالشان در سنوات قبل و بعد از نهضت امام راحل – ره- روشن و بینیاز از بسط مجدد است. امام راحل نیز به ناتوانی آقای علی خامنه ای در داشتن فهم صحیح از نظریه "ولایت فقیه" بطور کتبی و ضمن نامه ای اشاره کرده بود، و از جانب دیگر، یکی از شاگردان قدیمی امام راحل – که برادر خانم آقای خامنه ای نیز هست – از همان سنوات ماضیه به عدم صلاحیت اخلاقی ایشان
– برای تصدی مسئولیتی محدود حتی در حد امامت موقت نمازجماعت پایتخت – گواهی داده بود
اگر ریاست بر جامعه مسلمین و زعامت بر کرسی ولایت فقیه در دست کسی که نا آشنا با اصول فقه و شریعت است نمیفتاد، این چنین ننگ و نکبتی بر دستگاه های قضایی و اجرایی "جمهوری اسلامی" – یعنی نظام برخاسته از انقلاب- حاکم نمیشد. نظر به بیسوادی و بی اطلاعی آقای خامنه ای با موازین شرعی، ایشان ناچار شده تا اراده و خواست خود را بجای کتاب خدا ومجموعه فقه و کلیات قانون قرار دهد و نظام را از صفات جمهوریت و اسلامیت خلع و عاری کند. از آنجا که گفته شده که اقرار العقلاء علی انفسهم جائز، بالضروره اقرار و اعتراف آقای خامنه ای را باید با جدیت و دقت مورد مداقه قرار داد آنجا که خود را به محمود احمدی نژاد و محمود احمدی نژاد را به خودش تشبیه میکند و بالصراحه در نماز جمعه در حضور عموم مستمعان و ناظران میگوید "نظریات من به نظریات آقای احمدی نژاد نزدیکتر است"و حالا باید دید که اگر نظریات محمود احمدی نژاد را در ترازوی موازین دینی مورد سنجش قرار دهیم، آن نظریات چه وزن و اعتباری خواهد داشت!!!؛
توزین نظریات محمود احمدی نژاد
.
آیا جز آن است که به تواتر، خصلت دروغگویی احمدی نژاد برای عموم مردم به اثبات رسیده است؟! آیا جز آن است که محمود احمدی نژاد در حضور حضرت آقای جوادی آملی و سایر اطرافیان ایشان در بیت ایشان در شهرقم دربرابر دوربین فیلمبرداری ادعا کرد که در سازمان ملل در میان هاله ای از نور احاطه شده بود، و در مدت بیست دقیقه سخنرانیش عموم سران ممالک دنیا و نمایندگانشان که در جلسه حاضر بودند چشم برهم نزدند؟! و آیا جز آن است که این اباطیل و لاطائلات را که مضبوطاً و مستنداً به صورت فیلم و صدا موجود است، یکجا در اثنای مناظره با حضرت حاج شیخ مهدی کروبی دربرابر انظار پنجاه میلیون بیننده تلویزیونی انکار کرد؟! آیا جز آن است که اغلب اعضای دولت نهم و کارگزارانشان دارای مدارک جعلی و تقلبی دکترا از مراکز موهوم بودند و سالها باجعل و تقلب از بیت المال حقوقهای کلان و گزاف میگرفتند و احمدی نژاد یکایک این متقلبان و جاعلان را شناسایی ودستچین کرد، وبجای بازخواست و مجازات آنها، دانه درشتهایشان را در حساسترین پستهای اجرایی مملکت و نظام قرار داد و آبروریزی بزرگی در ایران وجهان براه انداخت و بعد هم بی اعتنا از کنار آن گذشت و دوباره آنها را در مناصب دیگری در دولت دهم قرار داد؟ پس به این دلیل و به هزاران قرینه و شاهد مشابه دیگر، این فرد فاقد صلاحیت اخلاقی است و به دلیل غلبه خصلت دروغگویی بر روح و روان بیمارش، بالضروره فاقد صفت عدالت است. در این صورت نه خود او صلاحیت ریاست بر قوه مجریه را دارد، و نه کسی مانند علی خامنه ای که اقرار میکند که احوال شخصیه و آرا و نظریاتش به احمدی نژاد نزدیکتر از دیگران است!!؛
آیا جز آن است که محمود احمدی نژاد در دوران دولت نهم بارها مورد شماتت مراجع تقلید قرار گرفت؟ آیا جز آن است که او همیشه کوشیده تا از مراجع به عنوان ابزار کار، برای کارسازی امور خود سوء استفاده کند؟ چرا؟! چون محمود احمدی نژاد از اسلام و از تشیع و از فقه جعفری چیزی نمیفهمد. نه این که این مقولات در حوزه صلاحیتش نیست، نه!! این مقولات در حوزه اعتقاداتش نیست. او اعتقاد به مبانی دیگری غیر از اسلام دارد و دلیل بارز این امر نیز اصرار و ابرام زائدالوصف او به بالاکشیدن و برتر نشاندن اسفندیار رحیم مشائی است که مخالفتش با اصول اولیه اسلام برهمه کس آشکار شده است. محمود احمدی نژاد قلباً به مرجعیت وقعی نمیگذارد چون قبلهء اعتقاد و نقطه الهامش اسفندیار رحیم مشایی است. او کمربه خدمت منویات رحیم مشایی بسته و مجموعه ارکان دولت و دستگاه های اجرایی تحت مجموعه ریاست جمهوری را یکجا و بطور دربست در اختیار رحیم مشایی قرار داده و اخیراً او را به "ریاست نهاد ریاست جمهوری" نیز بالاکشیده است. علاوه بر این در گسترش قلمرو نهاد ریاست جمهوری نیز کوشیده و بر قسمتهائی که خارج از قلمرو نهاد ریاست جمهوری بوده دست تصرف گشوده و مثلا تلاش نافرجامی روا داشته تا سازمان حج و اوقاف را ازشمول مسئولیت حجت الاسلام ریشهری خارج و ضمیمه سازمان گردشگری و جلب سیاحان تحت زعامت اسفندیار رحیم مشایی کند. .. امری که همه دیدند
حالا که اطاعت او نسبت به اوامر و نواهی اسفندیار رحیم مشایی روشن شده، مشخص میشود که "ولی امر" محمود احمدی نژاد نه "امام زمان –عج" و نه حتی "رهبر نظام"، بلکه اسفندیار رحیم مشایی است. اما وقتی چنین شخصی را علی خامنه ای مورد حمایت خود قرار میدهد و بالصراحه اقرار میکند که نظریات او و احمدی نژاد بهم شبیه و نزدیک است، لازم می آید که بالضروره بپذیریم که "ولی امر" آقای خامنه ای نیز کس دیگری جز اسفندیار رحیم مشایی نیست
آقای خامنه ای اجماع مرجعیت را درباره روز عیدفطر پسِ پشت نهاده و آخرین روز ماه صیام را عیدفطر اعلام کرده است! چرا؟ چون وقعی به جایگاه مرجعیت شیعه نمیگذارد. علی خامنه ای از آنجا که با فقه جعفری و شریعت مقدسه اسلام کاملا نآشنا و بیگانه است، تلاش میکند تا با کارهایی از قبیل ایجاد تضییق و فشارهای روانی، سرکوب و پلمب کردن حسینیه مراجع، دزدیدن و حبس و شکنجه اهل بیت مراجع عظام از یک طرف و از طرف دیگر با بالابردن بودجه مراکز وابستهء حوزوی مثل موسسه مصباح و موسسات مشابه، استقلال را از مرجعیت شیعه بگیرد و این شعلهء روشن را بعد از بیش از دوازده سده به خاموشی و افول بکشاند
آیا جز آن است که به تواتر، خصلت دروغگویی احمدی نژاد برای عموم مردم به اثبات رسیده است؟! آیا جز آن است که محمود احمدی نژاد در حضور حضرت آقای جوادی آملی و سایر اطرافیان ایشان در بیت ایشان در شهرقم دربرابر دوربین فیلمبرداری ادعا کرد که در سازمان ملل در میان هاله ای از نور احاطه شده بود، و در مدت بیست دقیقه سخنرانیش عموم سران ممالک دنیا و نمایندگانشان که در جلسه حاضر بودند چشم برهم نزدند؟! و آیا جز آن است که این اباطیل و لاطائلات را که مضبوطاً و مستنداً به صورت فیلم و صدا موجود است، یکجا در اثنای مناظره با حضرت حاج شیخ مهدی کروبی دربرابر انظار پنجاه میلیون بیننده تلویزیونی انکار کرد؟! آیا جز آن است که اغلب اعضای دولت نهم و کارگزارانشان دارای مدارک جعلی و تقلبی دکترا از مراکز موهوم بودند و سالها باجعل و تقلب از بیت المال حقوقهای کلان و گزاف میگرفتند و احمدی نژاد یکایک این متقلبان و جاعلان را شناسایی ودستچین کرد، وبجای بازخواست و مجازات آنها، دانه درشتهایشان را در حساسترین پستهای اجرایی مملکت و نظام قرار داد و آبروریزی بزرگی در ایران وجهان براه انداخت و بعد هم بی اعتنا از کنار آن گذشت و دوباره آنها را در مناصب دیگری در دولت دهم قرار داد؟ پس به این دلیل و به هزاران قرینه و شاهد مشابه دیگر، این فرد فاقد صلاحیت اخلاقی است و به دلیل غلبه خصلت دروغگویی بر روح و روان بیمارش، بالضروره فاقد صفت عدالت است. در این صورت نه خود او صلاحیت ریاست بر قوه مجریه را دارد، و نه کسی مانند علی خامنه ای که اقرار میکند که احوال شخصیه و آرا و نظریاتش به احمدی نژاد نزدیکتر از دیگران است!!؛
آیا جز آن است که محمود احمدی نژاد در دوران دولت نهم بارها مورد شماتت مراجع تقلید قرار گرفت؟ آیا جز آن است که او همیشه کوشیده تا از مراجع به عنوان ابزار کار، برای کارسازی امور خود سوء استفاده کند؟ چرا؟! چون محمود احمدی نژاد از اسلام و از تشیع و از فقه جعفری چیزی نمیفهمد. نه این که این مقولات در حوزه صلاحیتش نیست، نه!! این مقولات در حوزه اعتقاداتش نیست. او اعتقاد به مبانی دیگری غیر از اسلام دارد و دلیل بارز این امر نیز اصرار و ابرام زائدالوصف او به بالاکشیدن و برتر نشاندن اسفندیار رحیم مشائی است که مخالفتش با اصول اولیه اسلام برهمه کس آشکار شده است. محمود احمدی نژاد قلباً به مرجعیت وقعی نمیگذارد چون قبلهء اعتقاد و نقطه الهامش اسفندیار رحیم مشایی است. او کمربه خدمت منویات رحیم مشایی بسته و مجموعه ارکان دولت و دستگاه های اجرایی تحت مجموعه ریاست جمهوری را یکجا و بطور دربست در اختیار رحیم مشایی قرار داده و اخیراً او را به "ریاست نهاد ریاست جمهوری" نیز بالاکشیده است. علاوه بر این در گسترش قلمرو نهاد ریاست جمهوری نیز کوشیده و بر قسمتهائی که خارج از قلمرو نهاد ریاست جمهوری بوده دست تصرف گشوده و مثلا تلاش نافرجامی روا داشته تا سازمان حج و اوقاف را ازشمول مسئولیت حجت الاسلام ریشهری خارج و ضمیمه سازمان گردشگری و جلب سیاحان تحت زعامت اسفندیار رحیم مشایی کند. .. امری که همه دیدند
حالا که اطاعت او نسبت به اوامر و نواهی اسفندیار رحیم مشایی روشن شده، مشخص میشود که "ولی امر" محمود احمدی نژاد نه "امام زمان –عج" و نه حتی "رهبر نظام"، بلکه اسفندیار رحیم مشایی است. اما وقتی چنین شخصی را علی خامنه ای مورد حمایت خود قرار میدهد و بالصراحه اقرار میکند که نظریات او و احمدی نژاد بهم شبیه و نزدیک است، لازم می آید که بالضروره بپذیریم که "ولی امر" آقای خامنه ای نیز کس دیگری جز اسفندیار رحیم مشایی نیست
آقای خامنه ای اجماع مرجعیت را درباره روز عیدفطر پسِ پشت نهاده و آخرین روز ماه صیام را عیدفطر اعلام کرده است! چرا؟ چون وقعی به جایگاه مرجعیت شیعه نمیگذارد. علی خامنه ای از آنجا که با فقه جعفری و شریعت مقدسه اسلام کاملا نآشنا و بیگانه است، تلاش میکند تا با کارهایی از قبیل ایجاد تضییق و فشارهای روانی، سرکوب و پلمب کردن حسینیه مراجع، دزدیدن و حبس و شکنجه اهل بیت مراجع عظام از یک طرف و از طرف دیگر با بالابردن بودجه مراکز وابستهء حوزوی مثل موسسه مصباح و موسسات مشابه، استقلال را از مرجعیت شیعه بگیرد و این شعلهء روشن را بعد از بیش از دوازده سده به خاموشی و افول بکشاند
امروزه مرجعیت شیعه در شرایط تاریخی بس خطیری قرار گرفته است. عده ای شیطان پرست و پیروان لُژ محفلی "ساتانیسم" به پیشوائی "اسفندیاررحیم مشائی" بازوهای اختاپوسی خود را بر حوزه علمیه قم – قلب تپنده جهان تشیع- بازکرده، و سراسر ارکان نظام جمهوری اسلامی را زیر نظارت خود درآورده اند. آخوندکهای متشّبه به اهل علم، که بوئی از علوم دینیه به مشامشان نرسیده، سرنوشت شومی را برای حوزه رقم زده اند. مرکزی که ریاست آن را محمدتقی مصباح یزدی برعهده دارد و کارخانه ای است که از درون آن اخوندکهایی – که ننگ لباس روحانیتند- امثال قاسم روانبخش بیرون می آیند، حوزه علمیه را به عطله و وقفه کشانده، و در آنجا مرکز رزمهای تن به تن و ورزشهای چینی و ژاپنی و کره ای دایر کرده اند!! آخوندکهای بیسواد و عقب مانده ای مانند طائب و ذوالنوری و سعیدی ومجموعه باند فعال در سایت رجانیوز و زیرمجموعه آن ، روزنه های فیض فیضیه را بسته و دالانهای مخفی به درکات دوزخ را گشوده اند. این هرم محفلی شیطان پرستهای وابسته به لژ بین المللی "ساتانیسم" بر سراسر ایران چنگ انداخته و حقیقتا مانند اختاپوسی عمل میکند. اختاپوس دارای دو خصلت است، خصلت اول اختاپوس آن است که با هشت پای خود بر سراسر بدنِ طعمه خود میپیچد و با دریچه های مکنده خود مانند زالوهای متعدد، خون طعمه را طعام خود میکند – همچنان که باند "خامنه ای- احمدی نژاد" سالهاست ذخائر تحت الارضی و بیت المال وطن ما را چپاول میکنند، و ایران را به سرای ویران، و اکثریت مستضعفان ایرانی را به فقیرترین مردم جهان تبدیل نموده، و همه ثروتهای ملی را تاراج و حراج کرده اند- ؛ و خصلت دوم اختاپوس آن است که برای پوشش طرحها و توطئه ها و حرکات خود و استتار کردن خود در میدان مقابله با حریف، به سیاه کردن و ظلمانی کردن محیط اطرافش مبادرت میورزد و به همین سبب در زبان فارسی به اختاپوس "ماهی مرکب" نیز میگویند. و این همان کاری است که علی خامنه ای با استفاده از وسایل ارتباط جمعی و رادیو و تلویزیونی که هزینه گرداندن آن از محل بیت المال مسلمانان تامین میشود، برعلیه اسلامیت و جمهوریت و در دشمنی با مرجعیت انجام میدهد. اینجاست که مرجعیت گرانقدر شیعه، باید با شجاعت علوی به تحریم کامل تصرف این اختاپوس مخوف در سرنوشت وطن و هموطنانمان فتوای اجماعی دهد و در این کار درنگ و اهمال نکند که وقتی آتش فتنه ها زبانه بزند خدای نکرده خشک و تر را یکجا خواهد سوزاند، اساس اسلام را در معرض هدم و انقراض قرار خواهد داد و حوزه ها را طعمه تاراج "عرفانهای نوظهور سرخپوستان آمریکا" قرار خواهد داد که به تازگی احمدی نژاد و حسن عباسی و محمدعلی رامین برایشان پستان به تنور میچسبانند و سنگ به سنیه میزنند
با عرض تبریک و ارادت مجدد
فضلا ، مدرسان و طلاب حوزه علمیه قم
پیروان اسلام ناب محمدی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر